در خواب های من
یک گل سرخ
به رازهای زندگی می خندد
برگ برگ وجودش
چون یک کتاب قدیمی
هر گلبرگش گواهی
از عشق و درد و شور
بیا با هم بکشیم
این گلبرگ ها را کنار
تا دل تپنده اش را ببینیم
که چطور در تاریکی شب
نور خود را می تاباند
و بوی خوشش
شبنم را به آغوش می کشد
هر قطره ی شبنم
حکایت از روزهای رفته دارد
حکایت از امید و فراموشی
که در کنج دلش
جایی برای عشق باقی ست
حبیب
خود این گل سرخ را
با همه ی گلبرگ هایش
دوست دارم...
چون زندگی
در پیچیدگی هایش زیباست...
فیروزه سمیعی
ZibaMatn.IR